Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایمنا»
2024-05-08@12:23:00 GMT

نیما یوشیج؛ خالق افسانه شعر نو

تاریخ انتشار: ۲۱ آبان ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۹۳۵۵۶۸

نیما یوشیج؛ خالق افسانه شعر نو

تحول آفرینی را می‌توان ویژگی تمام شاعران زبان فارسی دانست، چراکه هر یک از آنها با نگاه خود تفسیر متفاوتی از این جهان ارائه کرده است، اما نیما یوشیج نه تنها در نوع نگاه نسبت به جهان، بلکه در ساختار شعر فارسی نیز تحول آفرید.

به گزارش خبرنگار ایمنا، علی اسفندیاری پدر شعر نو ایران است. او شاعری است که در خصوص نوع شعر سرایی خود با مخالفت‌های بسیاری مواجه شد، اما توانست خود را به سمبل و نماد ادبیات معاصر تبدیل کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

دوران کودکی اسفندیاری که بعدها نام خود را به نیما یوشیج تغییر داد؛ آنگونه که خود او بیان می‌کند در میان قبایل کوهستانی یوش سپری شد، نیما خط سیاق زندگی را از پدر، سواد را از معلم ده و هفت پیکر نظامی را از مادر خود فرا گرفت. دامنه مطالعات این شاعر محدود به ادبیات ایران نبود، بلکه در خصوص ادبیات جهان نیز مطالعاتی داشت که برخی از آنها عمیق و دقیق و برخی ناقص و در سطح آشنایی بوده است. همین امر باعث شد که برخی گمان کنند سروده‌های او ترجمه‌هایی از اشعار فرانسوی یا برداشت‌هایی از آن است.

محبوبه خراسانی، استاد ادبیات معاصر در این خصوص به خبرنگار ایمنا می‌گوید: از میان نخستین کسانی که دست به نوآوری‌هایی در شعر فارسی زدند، درباره ابوالقاسم لاهوتی، تقی رفعت، جعفر خامنه، میرزاده عشقی و شمس کسمایی بیشتر سخن گفته می‌شود. این افراد عموماً زبان‌های خارجی می‌دانستند و مباحث روزنامه‌های خارجی و تحولات شعر فرانسه را دنبال می‌کردند؛ از طرفی به تغییر و دگرگونی‌هایی که در شعر انگلستان ایجاد می‌شد نیز دقت می‌کردند و قصد داشتند به تأثر از تغییر و تحولی که در شعر اروپا شکل می‌گرفت، تحولاتی نیز در شعر فارسی ایجاد کنند؛ در واقع آنها این مساله که شعر فارسی نیاز به تحول دارد را درک کرده بودند.

وی می‌افزاید: به دلیل اینکه نیما یوشیج در مدرسه سن لویی فرانسوی‌های تهران درس خوانده بود و با زبان فرانسه آشنایی داشت؛ دقیق‌تر از دیگر شاعران پیگیر ادبیات و شعر فرانسه بود. نکته جالبی که استاد شفیعی کدکنی به آن اشاره می‌کند این است که با وجود اینکه نیما زبان فرانسه می‌دانست، اما در هیچکدام از روزنامه‌ها و مجلات آن دوره شعر فرنگی ترجمه نکرده است؛ بنابراین به دلیل اینکه هیچ مدرکی از ترجمه شعرهای فرانسوی توسط او در دست نداریم، از شیوه، تکنیک و سبک ترجمه او در شعر نیز مطلع نیستیم. در حالی که تمام اهالی شعر و ادب آن روزگار که با زبان‌های خارجی انس و آشنایی داشتند، نمونه‌هایی از شعر فرنگی را در مجلات زمان خود منتشر می‌کردند و یا حتی در دیوان و مجموعه‌های شعر خود نمونه‌هایی از آشنایی با ترجمه‌های منظوم را گذاشته و منتشر می‌کردند. به نظر می‌رسد تشکیک استاد شفیعی کدکنی در این خصوص بی بنیاد نباشد.

این استاد ادبیات با اشاره به دقت نیما در آزاد کردن شعر سنتی از بند قافیه ادامه می‌دهد: نکته‌ای که به نظر می‌رسد مهم‌تر از دست زدن به ساختار و ترکیب شعر سنتی باشد، جهان بینی و نوع نگاه شعر نیمایی به هستی است. نوع نگاه او است که به این شعر تشخص می‌دهد و مرزی میان آن و شعر سنتی ایجاد می‌کند. گرچه جهان بینی در شاعران مختلف بنا بر مجموعه تجربیات، دانسته‌ها، دانش و خلاقیت متفاوت بوده است اما باید گفت آن چیزی که مساله ذهنی شاعران دوره مدرن بوده اساساً متفاوت با عصر سنت است.

خراسانی اضافه می‌کند: با وجود اینکه محققان بسیاری از "افسانه" نیما به عنوان نقطه عطف شعر مدرن معاصر یاد می‌کنند، اما نیما در این شعر هنوز به قالب سنتی مسمط وفادار است. در حالی که فضاهایی ایجاد می‌کند که تمایل به ارائه جهان‌بینی متفاوتی در مقایسه با آثار سنتی دارد. دکتر محمد رضا روزبه در این مورد می‌گوید که به هر حال نارسایی‌های زیادی در زبان شعر افسانه وجود دارد. به دلیل اینکه این نوآوری با نارسایی‌های زبانی همراه شد، مخالفت‌هایی در مجامع رسمی ایجاد کرد. اما مساله مهم این است که نیما اعتقاد بسیار عمیقی به کاری که انجام می‌داد، داشت.

نیما؛ موفق در نظر و ناکام در عمل

وی تصریح می‌کند: نیما تلاش می‌کرد با پشتکار، اعتماد به نفس، باور به کار، تأمل بر تجربیات ناکام خود و اشعار فرنگی تحولی که می‌خواهد ایجاد کند را به سویی ببرد که خطای کمتری داشته باشد و این رمز موفقیت او بود. برخی محققان بر این باور هستند که نیما بیش از اینکه شاعر باشد نظریه‌پرداز است. نیما توانست به دقت مبانی نظری شعر خود را تبیین کند اما زمانی که قصد داشته همان آموزه‌ها را به صورت عملی به کار بگیرد، نتوانسته است شاخص بودن، برجستگی و حتی دل نشینی که شاگردان او با الگو برداری از خود وی داشته‌اند را به دست بیاورد.

این استاد ادبیات می‌افزاید: به همین دلیل هم بود که در تیر ماه ۱۳۲۵ که نخستین کنگره نویسندگان تشکیل شد، با طعنه‌ها، کنایه‌ها و نگاه‌های تمسخرآمیز با او برخورد شد. اما او به کاری که انجام می‌داد ایمان داشت چون بازخورد آن را در فضای اشعار اروپایی و مطالبی که می‌خواند دیده بود و برای وی مسلم بود که به نتیجه خواهد رسد. نیما با الگو برداری از تحول شعر در اروپا به کار خود ادامه داد تا بتواند به لحاظ نظری ذهنیت شاعران را حتی در همان زمانی که سنت غلبه داشت نیز تغییر دهد.

خراسانی با اشاره به اهمیت سنت برای نیما می‌گوید: نکته بسیار جالبی در نوع تمایلات نیما جلب توجه می‌کند و آن اینکه با تمام تجدد، نوآوری، طغیان و عصیانی که در برابر سنت دارد، باز هم در پس ذهن او دنیای سنتی حکم‌فرماست. او در چند شعر می‌گوید که از فضای شهری خسته است و آرزویی در شعر خود طرح می‌کند که بسیار تأمل بر انگیز است. او می‌گوید که از پس پنجاه و اندی ز عمر / نعره بر می آیدم از هر رگی / کاش بودم باز دور از هر کسی / چادری و گوسفندی و سگی.

وی توضیح می‌دهد: یعنی کسی که مهم‌ترین تحول را به لحاظ ساخت و محتوا در طول تاریخ شعر فارسی ایجاد کرد نیز نمی‌تواند نگاه سنتی خود را مخفی کند. گویی اینکه تمام تلاش‌ها نیما برای ایجاد تحول و دگرگونی در شعر فارسی، کوششی برای ایجاد یک تغییر در روساخت است و این تحول در بنیان‌های نظری و تمایلات قلبی او جایی ندارد. این نکته قابل توجهی است که نه تنها در خصوص نیما که در باره بسیاری از تجدد خواهان و تحول گرایان می‌تواند صادق باشد.

کد خبر 454734

منبع: ایمنا

کلیدواژه: شعر و ادبیات شعر معاصر شعر نو ادبیات ادبیات ایران زبان و ادبیات نيمايوشيج شاعران شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق نیما یوشیج شعر فارسی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۹۳۵۵۶۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

4 افسانۀ غیرواقعی دربارۀ گرگ‌ها

افسانه‌های مربوط به گرگ‌ها که برخی از آن‌ها واقعی و بسیاری از آن‌ها ساختگی هستند، هزاران سال است که به داستان‌های عامیانه جان بخشیده‌اند. 

به گزارش فرادید، این داستان‌ها در طول زمان تغییراتی کرده‌اند، اما بزرگ‌ترین سگ‌سان جهان به ناچار اغلب اوقات با جبهه‌گیری‌های منفی به تصویر کشیده شده است.

مثلا ایالت وایومینگ آمریکا با اینکه خانه بیش از ۳۵۰ گرگ به عنوان بخشی از اکوسیستم بزرگ یِلوستون است، به عنوان یک ایالت گرگ‌دوست شناخته‌شده نیست. عکس‌های زیادی از شکار و کشتار گرگ‌ها در این ایالت بارها در رسانه‌ها منتشر شده‌اند به طوری که حتی اعتراضات بین‌المللی را نیز برانگیخته‌اند.

در بسیاری از موارد، اسطوره‌شناسی ریشه‌دار گرگ‌ها به عنوان شخصیت‌های بد می‌تواند منجر به سوء‌تفاهم‌های گسترده‌تر شود. جغرافیای ملی (National Geographic) از نسویک (کارشناس حیات وحش) و محققان دیگر خواسته تا برخی از رایج‌ترین افسانه‌های گرگ را معرفی کنند. 

گرگی در پارک ملی یلوستون، کلاغها را میترساند. این پارک زیستگاه حداقل 120 گرگ است. افسانه ۱: گرگ‌ها برای تفریح می‌کشند

هیچ محقق گرگی ادعا نمی‌کند احساسات یک گرگ وحشی را درک می‌کند، اما این ایده که گرگ‌ها محض سرگرمی می‌کشند، مبتنی بر واقعیت نیست. 

به گفته کِن میلز، زیست‌شناس گرگ: «آن‌ها دونده‌های لاغر ماراتن هستند. آن‌ها برای یافتن طعمۀ آسیب‌پذیر، باید زمین‌های زیادی را طی کنند و سپس آن را با دهان خود بگیرند و آن را بکُشند. این کار آسانی نیست.» 

علاوه بر این، شکار طعمه‌های بزرگ مانند گوزن شمالی بسیار خطرناک است. کی‌را کَسِدی، محقق پروژه گرگ یلوستون، یکی از طولانی‌ترین و دقیق‌ترین مطالعات گرگ در جهان، می‌گوید: «یلوستون، جایی که انسان‌ها نمی‌توانند گرگ‌ها را شکار کنند، جراحات ناشی از شکار حیوانات بزرگ دومین عامل مرگ و میر گوشتخواران است». 

کَسِدی می‌گوید: «درصد کمی (۱۰-۲۰ درصد) از تلاش‌های شکار گله‌های گرگ موفقیت‌آمیز است و از آنجا که تضمینی برای یافتن غذا وجود ندارد، اگر طعمه قابل‌دسترس پیدا کنند، آن را می‌کشند.» 

گرگ‌ها بارها و بارها به سراغ لاشه می‌روند مگر اینکه به واسطه افراد یا دسته‌های دیگر گرگ ناچار به فرار شوند. 

میلز در ۲۳ سال کارش با گرگ‌ها در وایومینگ، میشیگان، آنتاریو و نیومکزیکو، تنها با یکی دو مورد برخورد کرده که در آن‌ها، گرگ‌ها بیش از توان خوردنشان، حیوانات را کشته باشند، از جمله ماجرای کشتن ۱۹ گوزن توسط یک گله گرگ در وایومینگ. 

گرگ‌ها بقایای یک  گاومیش را میخورند. رونان دونوان عکاس برای گرفتن این تصویر،  یک دوربین را داخل لاشه قرار داده است. گله گرها به مدت یک ماه جسته و گریخته به سراغ این لاشه آمدند.

افسانه ۲: گرگ‌ها ناجیان اکوسیستم هستند

از زمانی که دانشمندان در دهه ۱۹۹۰ گرگ‌ها را مجدداً به پارک ملی یلوستون بازگرداندند، مفهوم آبشار غذایی به قوت خود باقی مانده است. ایده اصلی این مفهوم این است که وقتی گرگ‌ها دیگر در یک محوطه زندگی نکنند، جانوران سم‌دار مانند گوزن شمالی، آهو و موس فراوان می‌شوند و به مراتع، دامنه کوه‌ها و مناطق تالابی آسیب می‌رسانند. با این حال تحقیقات اخیر نشان می‌دهد داستان به این سادگی نیست. 

بر اساس تحقیقات منتشرشده در اوایل سال جاری، اکوسیستم‌هایی مانند یلوستون پس از حذف گرگ‌ها (و خرس‌های گریزلی) چنان تغییر کرده‌اند که حداقل در برخی مکان‌ها نمی‌شود با بازگرداندن این شکارچیان، محیط را به حالت قبل بازگرداند. 

این کار، بر اساس ۲۰ سال تحقیق در یلوستون، نشان داد چشم‌انداز در وضعیت پایدار تناوبی است و به حالت قبلی خود بازنگشته است. 

کَسِدی می‌گوید: «گرگ‌ها جزء مهمی از یک اکوسیستم سالم هستند، اما حضور آن‌ها تنها عامل حیاتی در سلامت، ثبات یا انعطاف‌پذیری یک منطقه نیست.» 

افسانه ۳: گرگ‌ها به مردم حمله می‌کنند

در فیلم‌های کودکانه‌ای مانند یخ‌زده (۲۰۱۳) و دیو و دلبر، گرگ‌ها برای مردم خطرناک هستند، اما در واقعیت، حمله گرگ به انسان بسیار نادر است. در قرن گذشته، فقط دو نفر در آمریکای شمالی در برخورد با گرگ‌ها جان خود را از دست داده‌اند. در حالی که، رعد و برق سالانه حدود ۲۸ آمریکایی را می‌کشد. 

گرگ‌های خاکستری در بخش شمالی کره زمین، از ایالات متحده و کانادا گرفته تا اروپا و آسیا زندگی می‌کنند و حمله به انسان در این محیط‌ها نادر است. 

کَسِدی می‌گوید: «تجربه من این است که آن‌ها از مردم بسیار می‌ترسند یا اینکه به قدری محتاط شده‌اند که بیشتر مردم حتی یک گرگ هم نمی‌بینند.» 

افسانه ۴: اگر به گرگ‌ها فرصت داده شود، گله‌های وحشی را لت و پار می‌کنند

گرگ‌های خاکستری آمریکای شمالی و طعمه‌های آن‌ها، عمدتاً جانوران سم‌دار بزرگی مانند آهو، گوزن شمالی، موس و گاومیش کوهان‌دار امریکایی، ده‌ها هزار سال است که با هم تکامل یافته‌اند. همانطور که گرگ‌ها در شکار بهتر شدند، گوزن‌ها نیز در دفاع و فرار بهتر شدند. 

کسدی می‌گوید: «این تکامل بهم پیوسته و شگفت‌انگیز، دلیل بزرگ، سریع و باهوش شدن گونه‌های طعمه مانند گوزن شمالی است. احتمال کشته شدن هر تک گوزنی که این ویژگی‌ها را نداشته باشد، بیشتر می‌شود و بنابراین احتمال انتقال ژن‌هایش کمتر می‌شود.» 

این سگ‌سانان با نام مستعار «گرگ‌های دریایی» در سواحل ناهموار بریتیش کلمبیا زندگی می‌کنند و از ماهی‌ها و دیگر جانداران دریایی تغذیه می‌کنند. 

همین موضوع در مورد گرگ‌های خاکستری هم صدق می‌کند، چرا که هر دو گونه در یک مسابقه تسلیحاتی تکاملی با هم رقابت می‌کنند که در آن، یک موجود نسبت به دیگری برتری می‌یابد. 

در مناطقی که گونه‌های طعمه به دلیل بیماری یا رشد جمعیت‌های انسانی کاهش می‌یابند، گرگ‌ها توله‌های کمتری پرورش می‌دهند، توله‌های بیشتری را از دست می‌دهند یا گسترش می‌یابند و به دنبال منابع غذایی جدید می‌گردند. 

نسویک می‌گوید فرقی نمی‌کند مردم درباره گرگ‌ها چه فکری می‌کنند، آن‌ها صرفاً گونه‌ای در طبیعت هستند که مانند ما می‌خواهند شکمشان را سیر کنند.

کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • توخل فاش کرد: شیفته این اسطوره رئال بودم
  • سرکشی اقتصاد!
  • کتب ترکی بیشتر معرفی شود/ به آثار نیما یوشیج و زرین کوب علاقه‌مندم
  • عرضه روایتی از هشت سال دفاع مقدس در قالب رمان
  • قتل خونین مرد گمشده توسط ۲ دوست چاقوکش در اتوبان همت
  • دیدار احساسی دو بازیگر سریال دونگ‌یی بعد از ۱۳ سال
  • برابری تئون کوپماینرس با رکورد رود گولیت افسانه‌ای در سری آ
  • 4 افسانۀ غیرواقعی دربارۀ گرگ‌ها
  • رقابت منفی دلار نیما و بازار آزاد
  • همکاری دوباره دو بازیگر سریال خانه به دوش | عکس